زندگی یک حشره

از پژمردگی تا شادابی: معنی راستین روزهایم این است. *******

   اگر هر روز بخواهم جمله ای بنویسم این می شود: به چیزی می اندیشم اما نمی دانم چیست.

  مرگ ، مانند سنگی در برکه ای، درون زندگی می افتد. نخست گل و لای ظاهر می شود، بیشه بر می ... ادامه مطلب

  در کتابی پلیسی ناگهان بر می خوری به صفحاتی بیهوده در داستان ، مثلا ملاحظاتی سرگرم کننده درباره نقاشی امپرسیونیستی. در جستجوی ... ادامه مطلب

  علفی آشفته، ذره ای غبار، اندوه بیچارگان، چیزهایی کوچکند که برای هیچکس ارزش ندارند، مگر برای خدا.  

  کودکی دیر زمانی پس از کودکی امتداد دارد: این چیزی است که عاشقان ، نویسندگان و بندبازان را زنده نگه می دارد.  

  بی درنگ به فراموشی می سپارم کاری را که به تازگی انجام داده یا حرفی را که زده ام. با این ... ادامه مطلب

  واژه "مذهبی" را دوست ندارم، به جایش واژه "معنوی" را ترجیح می دهم. معنوی آن چیزی است که در ماست. بی نیاز از ... ادامه مطلب

  لحظه هایی پیش می آید که دلم برای کسانی که دیگر در زندگیم نیستند، حتی انان که با من بیگانه اند یا ... ادامه مطلب

  گاهی بعضی از کسانی که دوستشان دارم، از سکوت من گله می کنند. اما این سکوت ربطی به آنها ندارد، یک مساله ... ادامه مطلب